الان (27)

احساس میکنم دارم بازیافت میشم. این روزها خیلی تلخه، شاید با این مثال بتونم توضیح بدم. تصور کنید توی یک کاروان‌سرا منتظرید تا با قافله‌ی دوم ادامه‌ی مسیر رو برید. یک سری از دوستان شما به مقصد رسیدند، یک گروه دیگه در حال رسیدن‌اند و جلوی چشم شما افرادی که خیلی بعدتر از شما حرکت…

الان (24)

دوش گرفته‌ای تر و تمیز لمیده بر کاناپه چسبیده به رادیاتور خاموش‌ام. الان از استریم سوندکلودام موسیقی توی گوشم گذاشتم و دارم صبح جمعه‌ای خوش رو پشت‌ سر می‌ذارم. این روزا یه خورده ندونم کاری یک نفر رو سخت می‌گیرم اما باید بگذرم و طوری شل بگیرم که باز مسیر آب ِ گل‌آلود از زیر…

الان (20)

پنج دقیقه از صفر بامداد مونده، پاهام از سرما درد گرفته، پتو می‌کشم روش بعد ادامه میدم. یه خورده رون‌هام درد گرفته، دیروز ظهر به همت کائوس‌ جی‌ال که یک سازمان حمایت از ال‌جی‌بی‌تی ترک هست فوتبال بازی کردم. نمی دونم چند دقیقه ولی کل زمانی که بازی در جریان بود تو زمین بودم. توی…