یک شبِ جمعه در نیمهی اردیبهشتِ 1400 میتوانست عادی باشد اما زندگی افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنس، کوییر و… ایرانی با یک خبر زیر و رو شد. فردی همجنسگرا کشته شد و جامعه رنگینکمانی را سیاه پوش کرد. در اینجا ابتدا مشاهدهام از روند اعلام خبر در شبکه های اجتماعی تا رسانهها را مینویسم و بعد تحلیل خودم را درباره خبر اضافه خواهم کرد.

پنج شنبه خبری مبنی بر قتل یک مرد همجنسگرا در صفحههای اینستاگرامی، کانالهای تلگرامی و تایملاین توییتر رنگینکمانی پیچید. نیما نیا، یک فعال کوییر/نقاش و شاعر در این باره توییت کرد.
در توییت آمده اطلاعات تکمیلی بعدتر منتشر خواهد شد که در نهایت این بیانیه از توییترِ نیما نیا منتشر شد:
در حالی که گروهی از فعالان کوییر به دنبال درستی خبر بودن، یعنی پیش از انتشار این بیانیه، شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی، شش رنگ، بیانیهای منتشر کرد و خبر از قتل «علی فاضلی منفرد» داد. در متن این خبر آمده:
«علی فاضلی منفرد معروف به علیرضا، همجنسگرای ۲۰ ساله، ساکن محله مسیر تصفیه شکر اهواز ، روز سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ توسط چند تن از مردان خانوادهاش به منطقه برومی در اهواز برده شد و در روز چهارشنبه جسد او یافت میشود.
بنا بر اطلاعاتی که عقیل ابیات، اکتیویست عرب حوزه الجیبیتی که از اواخر سال ۲۰۱۹ با علیرضا در ارتباط بوده در اختیار ششرنگ قرار داده، قتل در پی آشکار شدن گرایش جنسی برای برادران (ناتنی) علیرضا پس از بازکردن پاکت حاوی کارت معافیت سربازی وی صورت گرفته است.
علیرضا که در زمان دریافت کارت معافیت خانه نبوده قرار بر این بوده بعد از فروش گوشی موبایل خود تا چند روز بعد به ترکیه سفر کند.»
شش رنگ ادامه میدهد: «پارتنر علیرضا در تماس با ششرنگ میگوید:” متهمان به قتل روز چهارشنبه با مادر علیرضا تماس میگیرند و به او خبر میدهند که میتواند جسد علیرضا را زیر نخل پیدا کند. مادر علیرضا از خبر تنها فرزند خود دچار شوک شده و در بیمارستان بستریست اما از متهمین به قتل شکایت شده و هر سه دستگیر شدهاند”.»
بعد از این است که بیانیه کنشگران کوییر از سوی نیما نیا منتشر میشود. در این بیانیه نوشته شده: «بنا بر اخبار منتشر شده در شبکههای اجتماعی، #سید_علیرضا_فاضلی منفرد، شهروند عرب ایرانی به دلیل گرایش جنسی خود (همجنسگرایی) توسط برادر و پسرعموی خود به قتل رسیده است.
این اخبار در حالی در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود که گروهی از فعالان جامعه کوئیر با برقراری ارتباط با اعضای خانواده و فعالان عرب اهوازی در ایران، توانستهاند قدمی دیگر در روشن شدن این حادثه برداشته و اطلاعات موثقی را بدست آورند.»
بیانیه از اینجا به بعد با توجه به «اطلاعات موثق» میگوید: «بر اساس اطلاعات بدست آمده، این حادثه در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه در روستایی به نام «الهایی» به وقوع پیوسته و گفته میشود علیرضا توسط برادر و دو خواهرزاده ناتنی خود در این روستایی به قتل رسیده و پیکر او نیز در زیر درختان نخل رها شده است.
اطلاعاتی از چگونگی و دلیل این اتفاق در دست نبوده، اما به گفته یکی از فعالان عرب ایرانی این حادثه به دلیل مسائل مالی میان اعضای خانواده که ریشه در گذشته دارد اتفاق افتاده و سید علیرضا فاضلی منفرد با شلیک گلوله جان خود را از دست داده است.»
در بیانیه نام این فعال عرب بیان نشده اما در ادامه میگوید: «از سوی دیگر خانواده این قربانی خشونت میگویند، در حال حاضر متهمین به قتل بازداشت نشدهاند و دلیل این اتفاق نیز برای خانواده روشن نیست.»
و در ادامه نوشته شده: «لازم به ذکر است که فعالان جامعه کوئیر نمی توانند این اطلاعات را تا زمان روشن شدن حقیقت تایید و یا تکذیب کنند.»
در این بیانیه بنظر میرسد به طور کلی حرفهای عقیل ابیات نادیده گرفته شده و از یک منبع و مرجع دیگری خبر منتشر کردهاند.
با انتشار بیانیه شش رنگ، سایت های خبری متعلق به تلیویزیونهای بینالمللی اقدام به انتشار خبر میکنند. سایت خبری ایران اینترنشنال، مینویسد: «علی فاضلی منفرد، جوان همجنسگرا، روز ۱۴ اردیبهشت در اهواز توسط سه مرد خانواده خود به قتل رسید. قتل این جوان ۲۰ ساله پس از آن انجام شد که بستگانش از روی موارد ثبت شده روی کارت معافیت سربازی به هویت جنسی او پی بردند.
شش رنگ، شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی، به نقل از پارتنر علیرضا خبر داد که سه نفر به اتهام انجام این قتل بازداشت شدهاند.»
با این حال، وبسایت خبری بیبیسی فارسی مینویسد: «فعالان حقوق اقلیتهای جنسی میگویند مرد جوانی در اهواز، مرکز استان خوزستان ایران «به ظن همجنسگرا بودن» توسط اعضای خانوادهاش به قتل رسیده است.
فایلهایی از علی فاضلیمنفرد به دست بیبیسی رسیده که در آن میگوید جانش «از سوی خانواده تهدید میشود». او در این فایلها میگوید میخواهد برای زندگی به ترکیه و سپس به یک کشور اروپایی برود.
نزدیکان آقای فاضلی منفرد به بیبیسی گفتهاند که او به دلیل «فشار خانواده» مدتها در شهرهای دیگر زندگی میکرده و برای گرفتن کارت معافیت سربازی به اهواز رفته بوده و قرار بود چند هفته بعد به ترکیه برود.»
تا اینجا بیبیسی خبر را با توجه به تحقیقات خود، فعالان حقوق اقلیتهای جنسی و منابعی که از نزدیک با آنها گفتگو کرده نوشته است. در این خبر ادامه میدهد: «سازمان ششرنگ، شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی، با تایید این خبر در اطلاعیهای گزارش داده است: «علی فاضلی منفرد معروف به علیرضا، همجنسگرای ۲۰ ساله، ساکن محله مسیر تصفیه شکر اهواز ، روز سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ توسط چند تن از مردان خانوادهاش به منطقه برومی در اهواز برده شد و در روز چهارشنبه جسد او یافت میشود.»».
به نظر میرسد بیبیسی از روشِ معمولِ دو منبع استفاده کرده و بیانیه شش رنگ را به عنوان تایید پذیرفته اما در متنی که نقل قول کرده، سال اتفاق را به 1400 تغییر داده. تا این لحظه در وبسایت شش رنگ سال وقوع به اشتباه 1399 درج شده است. در ادامه بیبیسی فارسی ضمن اشاره به خشونت علیه افراد الجیبیتیکوییر، مساله معافیت از خدمت برای همجنسگرایان را نیز اضافه کرده.
گفتنیست بیانیه فعالان کوییر در پاراگراف آخر خود هشدار داده: «… در سالهای گذشته و در موارد مشابه، نزدیکان و خانواده قربانیان به دلیل فشارهای اجتماعی و حکومتی از گفتن حقیقت سرباز زدهاند.». این خود میتواند انگیزهای برای رسانههای خبری باشد که منبع خبر خود را با دقت بیشتری انتخاب کنند.
منوتو یکی دیگر از تلویزیونهای بینالمللیست که این خبر را اعلام کرد.
منوتو با خبر شش رنگ آغاز میکند و به بیانیه کنشگران کوییر نیز اشاره میکند و در پایان مجربی برنامه اضافه میکند که عموما با بهانه اختلافات خانوادگی، مساله قتلهای به اصطلاح ناموسی لاپوشانی میشود.
صبح روز بعد، روایت شسته رفته و کلی را میتوان از برنامه چشمانداز بامدادی بیبیسی فارسی شنید که سیامک محیطزاده از تیم شبکههای اجتماعی این تلویزیون بینالمللی میگوید:
بعدتر در برنامه ماکیاتو از رادیو رنگینکمان، سورنا شنیده خودش از خبر مرگ دوست صمیمیاش را این گونه میگوید:
«علیرضا قرار بود بیاد تهران قبل از رفتنش. ما همچین قراری داشتیم که علیرضا رو ببینیم. و وقتی زنگ زدیم گوشی جواب داده نمیشد خانواده هم هیچ خبری نداشتیم تا زنگ زدیم و خالهشون این خبر رو بهمون داد.»
او ادامه میدهد: «خبری که به من رسید تو روز اول که من فهمیدم، خبر این بود. پسر خواهر علیرضا، برادر علیرضا و این که پسر عموهاش، از جانب فکر کنم پدرشون رفتن و علیرضا رو کشتن و (…) بعد از یک روز به پدرش پیام دادن علیرضا مثلا فلان جا اونجاست جسدش، میخواید برید برشدارید.
که من دقیقا همین رو بهم گفتن، که گفتم الان شما کجایید، تهرانید یا رفتید. که من گفتم اگر تهرانید الان من پاشم بیام دم در خونتون. خیلی برام سخت بود چون تمام خبر رو برام توضیح دادن. خواستم برم بهم گفتن نیا چون امکان داره جون خودت هم در خطر باشه. امکان داره هر کسی اونجا باشه که جون شماها که دوستشید هم در خطر بیافته. و ما نتونستیم بریم، هیچ کدوممون.
گفتنیست بیبیسی فارسی در ویدیویی تصاویری پخش کرده که میگوید محل خاکسپاری سید علیرضا فاضلی منفرد است. در این تصاویر هیچ آثاری از برگزاری مراسم دیده نمیشود. نه خرمایی بجامانده، نه گلبرگی پرپر شده و نه گلابی بر خاک پاشیده شده. گویی او را غریبانه در گور خواباندهاند و رفتهاند.
در متنی که همراه با این تصاویر منتشر شده، بیبیسی فارسی اشاره میکند که از خبررسانی محلی جلوگیری شده و رسانههای داخل کشور هیچ خبری از این قتل منتشر نکردهاند. این پست چهار روز پیش منتشر شده ولی پنج روز پیش، خبرگزاری رکنا، خبری درباره قتل علیرضا منتشر میکند و حتی در صفحه اینستاگرام خود، مصاحبهی تقطیع شدهای را با عقیل ابیات پست کردهاند.
مسعود ابراهیمی مدیر مسئول این خبرگزاریست که سالها دبیر سرویس حوادث روزنامه ایران بوده و مهدی ابراهیمی نیز سردبیر آن است که خود را خبرنگار سابق حوادث در روزنامه ایران معرفی کرده. این خبرگزاری در بخش درباره نوشته که در حوزه اجتماعی فعالیت میکند و خبرگزاری برنا آن را پیشتاز در پوشش اخبار حوادث کشور میداند. گفتنی ست که امتیاز این خبرگزاری در دست شرکت مؤسسه نگاه تیزبین وقایع شهر است.
با این گفته، خبرگزاری رکنا میتواند یک منبع معتبر باشد اما شکلی که خبر را درباره علیرضا کار کرده، همجنسگراستیزانه و بر اساس اصول حرفهای خبریِ جهانی نیز، غیراخلاقی بوده. به این شکل که آنها علیرضا را دارای «نوعی بیماری اختلال جنسی» خواندهاند، حتی با وجودِ غیرحیثیتی دانستنِ آنچه این «نوعی بیماری اختلال جنسی» نامگذاری کردهاند.
آنچه در این خبر میتواند به ما یاری برساند، بخشِ پایانی آن است که به گزارش رسمی از طرفِ نهادِ انتظامی استان اشاره میکند. رکنا گزارش میدهد: «روز یکشنبه بعد از طی روال قانونی و انجام معاینات پزشکی قانونی، جسد پسر اهوازی به خانوادهاش تحویل گردید.
سرهنگ یدالله امیری جانشین پلیس استان خوزستان درگفتگو اختصاصی با علی رنجکش، خبرنگار رکنا گفت: «در پی اعلام وقوع یک فقره قتل واقع در جاده اهواز اندیمشک نزدیک روستای جسانیه، در تاریخ 16 اردیبهشت ماه بلافاصله عوامل بررسی صحنه قتل پلیس آگاهی استان خوزستان به همراه عوامل انتظامی و بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شده و پس از ملاحظه جسد که در شانه خاکی جاده زیر سایه درختان به صورت درازکش افتاده بود، متوجه شدند جسد متعلق به فردی به هویت سید علی فاضلی مفرد فرزند سید بربین، ۲۲ ساله ،مجرد، دیپلم ،شغل آزاد بوده که توسط قاتل یا قاتلین از ناحیه گردن دچار بریدگی و خونریزی شده و در آن محل فوت کرده است .»».

در اینجا چند نکته وجود دارد. نخست، پلیس نام او را سید علی فاضلی مفرد میخواند. البته ممکن است در تهیه خبر، اشتباه تایپی سبب شده تا پسوندِ منفرد به مفرد تبدیل گردد. با این حال شخصا به رکنا و منبعِ رسمی اعتنا خواهم کرد. دوم، سن او را 22 ساله میداند. سوم، چگونگی مرگ را بریدگی گردن و خون ریزی اعلام کرده.
او ادامه میدهد: «پس از جمع آوری صحنه قتل به دستور بازپرس ویژه قتل حاضر در صحنه جسد جهت ادامه تحقیقات لازم به پزشکی قانونی منتقل، با تحقیقات صورت گرفته قاتل یا قاتلین شناسایی با توجه به متواری بودن آنان تلاش در جهت دستگیری متهمین با هماهنگی مراجع قضایی در حال پیگیری و اقدام است.» اما او درباره گواهی فوت پزشکی قانونی چیزی نمیگوید. بعدتر رکنا به ما اخباری از منابعی که نام نمیبرد میدهد:
«یک منبع آگاه در خصوص این خبر به رکنا گفت برادران مقتول که دریک شرکت به عنوان راننده کار می کردند و یک روز قبل از به قتل رسیدن برادرشان خودروهای شرکت را تحویل داده و خانه هایشان را ترک کرده اند که دستگیری این افراد دردستور کار پلیس خوزستان قرار دارد.»
مشخص نیست این منبع آگاه منابع رسمی هستند و یا آشنایان و اقوام سید علی فاضلی مفرد اما آنچه مشخص است، قاتل و یا قاتلین با برنامه قبلی اقدام به قتل کردهاند.
از این جالبتر آخرین جمله در این خبر است که میگوید: «لازم به ذکراست بناشده که قاتل یا قاتلین پسر اهوازی توسط بزرگان طایفه تحویل پلیس داده شوند.» اما نمیگوید چه کسی این بنا را گذاشته، با چه هدفی و چه کسی آن را گفته؟
در پست اینستاگرامی بیبیسی فارسی، صحبت از تصاویر دوربین مدار بسته شده که هنوز منتشر نشده تا ابعاد تازهای از این قتل به ما بدهد. همین طور پرسشهای بسیار دیگری که تاکنون منبعی برای دسترسی به آن نداریم.
اطلاعاتی که منتشر نشده یا به آنها بیاعتنایی شده است
اطلاعاتی وجود دارد که به دلایل مختلف یا بیان نشده یا کنشگران و رسانهها نسبت به آن بیاعتنایی کردهاند. شخصا نمیتوانم مسئولیت صحت این اخبار را برعهده بگیرم اما به دلیل اهمیت تعیین کننده آنها درباره قتل علیرضا، در اینجا مینویسم تا اگر فرد یا گروهی امکان اثبات آن را دارد، اقدام کند.
مدیر یک صفحه اینستاگرامی (persiansunbow) در ویدیویی که در صفحه خودش منتشر کرده از دوستی خودش با علیرضا گفته. بعد او اشاره به دستگیری علیرضا توسط اطلاعات سپاه میکند و اینکه برای این ممنوع الخروج بوده.
ایشان در گفتگوی تلفنی به من گفت که علیرضا سابقه دستگیری از سوی اطلاعات سپاه بخاطر «شاخ اینستاگرامی» بودن داشته. علیرضا در گذشته با نام خودش صاحب یک اکانت اینستاگرامی 600 هزارتایی بوده و در آنجا ویدیوییهایی از خود منتشر کرده که اطلاعات سپاه با هجوم به منزل ایشان، او را دستگیر کرده و بعد از چند روز بازداشت، با وساطت یک عضو خانواده، -احتمالا دایی یا عموی او- که با نفوذ بوده، ایشان آزاد میشود اما اعضای فامیل او، علیرضا را بعد از دستگیری مورد ضرب و شتم قرار میدهند و تهدیداش میکنند تا دست از انتشار رقص و نمایشِ باسن خود بردارد.
ایشان به من گفت: علیرضا ممنوع الخروج بوده و حتی این مساله را از دفتر پلیس+10 پیگیری میکند. او ادعا میکند پلیس+10 به علیرضا گفته که ممنوع الخروج است و تنها راه رفع آن گرفتن کارت معافیست. البته ایشان توضیح میدهد که علیرضا به خدمت سربازی رفته بود اما دورهی آموزشی را به پایان نبرده و به عنوان سرباز فراری بعدتر دستگیر میشود که نزد مقامات مسئول اظهار میکند نمیتواند به سربازی برگردد و مورد آزار قرار گرفته زیرا همجنسگراست. او از همانجا روند معافیت همجنسگرایی را آغاز میکند. همچنین او به من گفت علیرضا پاسپورت داشته زیرا در دوران تحصیل با خانواده به خارج از کشور سفر کرده بود.
وی اشاره کرد پدر علیرضا حمایت مالی را از او قطع کرده و عملهای زیبایی بر صورت و باسن او با هزینهی دوستان و علاقهمنداناش پرداخت شده است. البته خلاف این را سورنا در برنامه ماکیاتو اشاره میکند.
شخصا نمیتوانم صحت گفتههای این دوست را تایید کنم اما جزئیاتی که او گفت من را به شکی برد که ممکن است این خبر درست باشد. ایشان برای من تصاویری فرستاد که در یک روز با علیرضا به خرید رفته، در کافهای نشستهاند و در نهایت در فرودگاه او را بدرقه کرده تا به شهرش برگردد.
اما یکی دیگر از منابع مستند ما از علیرضا که نادیده گرفته شده، اکانت لایکی اوست. بخاطر نوشتن این پست با این اپلیکشن آشنا شدم که بنظر در ایران و نزد جوانان ایرانی بسیار طرفدار پیدا کرده. علیرضا در این شبکهی اجتماعی که مانند تیکتاک، بر انتشار ویدیو تمرکز دارد، فعال بوده و دو دسته ویدیو منتشر میکرده: کمدی و لبخوانی.

بنظرم در ویدیوهای کمدی که تهیه کرده، با موضوع جوکهای جنسی و مبارزه با تابوهای جنسی فعالیت کرده. نمیدانم تا پیش از انتشار خبر مرگ او، چه میزان بازدید کننده و دنبال کننده داشته اما بنظر میرسد او علاقه داشته تا بازدیدکننده بیشتری را جذب خود کند. از طرف دیگر نمیدانم فردی از طایفه، آشنایان، همسایگان، فامیل و یا خانواده این ویدیوها را تماشا کرده و یا خیر اما میدانیم منزل مادر او که به ایشان سر میزده در حاشیه شهر و فضای کوچکی بوده.
پیدا کردن اکانت لایکی او برای من کار آسانی بود زیرا یکی از پستهای اینستاگرامیاش از ویدیوهای اکانت لایکی با لوگو و شناسه او بارگذاری شده است.
تحلیل خبر و نظر شخصی
اگر اطلاعات موثق، غیررسمی و تایید نشده را کنار هم بگذارم، به این نتیجه میرسم که به عنوان یک وبلاگنویسِ همجنسگرای خوزستانی در اینجا اضافه میکنم.
بنظرم، سید علی فاضلی مفرد در شبکههای اجتماعی بسیار فعال بوده و توجههای بسیار زیادی به خودش جلب کرده. بخاطر فضای کوچک و جمعیت جوان در منطقه، فعالیتهای او مورد توجهی اهالی روستا و یا اقوام و یا طایفه و یا خانواده ایشان قرار گرفته بود. اقوام و یا طایفه و یا خانوادهی ایشان از این موضوع ناراحت بوده و مردان خانواده را مسئول حل کردن ماجرا میداند. آنها با تهدید، ارعاب و فشارهای بسیار زیاد تلاش کردهاند علیرضا را از خود بودن و رهایی، به زنجیر کشیده اما او در نهایت با دریافتِ کارت معافیت خود و حلِ مسالهی ممنوع الخروجی، فرصت فرار را پیدا کرده بود. در این صورت دیگر هیچ فشاری نمیتوانستند به او بیاورند و علیرضا به کار خودش ادامه میداد. آنها از این موضوع باخبر شدند و با هماهنگی یکدیگر نقشه قتل این جوان همجنسگرا را میریزند و برای آنچه حفظ آبرو و حیثیت نامیدهاند، آن را عملی میکنند.
با وارد کردنِ واژههای قتل ناموسی و خوزستان در هر موتور جستجوگر، خبرهای بسیار تکاندهندهای را میتوانید بخوانید که سر بریدن و یا رگ گلو را زدن یکی از شیوههای معمول در آنجاست. اینها نمونهی چند جستجوی سطحی من است:
هشدار: عناوین خبر ممکن است برای برخی از افراد ناراحتکننده باشد
اقتصاد24: مرد جوان آبادانی سر زنش را به دلیل خیانت از بیخ برید و خود را به عنوان قاتل ناموسی به پلیس معرفی کرد.
همشهری آنلاین: احمد الوانی 25 ساله با همکاری عمو و چند تن دیگر از مردان خانواده همسر18 ساله خود را با ضربات چاقو در محل پل شهید ستاری اهواز به قتل رساند و سپس سر وی را کاملا از بدن بیجانش جدا کرد.
رویداد24: قربانی فاطمه ۱۹ ساله است که در جنوب کشور و در آبادان با رضایت پدر به دست همسر خشمگینی که فاطمه او را نمیخواسته و دل خوشی هم از او نداشته است به همان شیوه بریدن سر جانش را از دست میدهد.
آسیا: علت قتل «فجیع» ناموسی در اهواز؛ قاتل پس از کشتن 8 نفر خودکشی کرد.
خوزستان خاکِ تعصبهای کورکورانه است. در مناطقِ دیگرِ کشور که نقش قبیله، ایل و طایفه پررنگ است، این دست مسایل دیده میشود. در اینجا نکته مورد توجه قتل ناموسی یک فرد همجنسگراست که نمیدانم هویت جنسیتی خود را مرد معرفی میکرده یا خیر اما میدانم اجراگریهای جنسیتی او نفرت مردان خانواده را برانگیخته بود.
در خبر برنا آمده سران طایفه گفتهاند قاتل را تحویل میدهند. برای من این یعنی طایفه درگیر مساله بوده/هستند. نوشته شده پیش از اقدام به قتل، برادران ایشان از کار خود استعفا داده و خانههای خود را خالی میکنند. بنظرم میرسد این اتفاق در فاصله دریافت کارت معافیت به معنی اجازه خروج قانونی او تا زمان قتل بوده و اظهار همجنسگرایی ایشان در کارت معافیت انگیزه اصلی نبوده باشد. بنظرم میرسد اجراگریهای جنسیتی ایشان باعث این تصمیم شده. آنها اگر مساله مالی داشتند نقشه را طور دیگری میریختند و اگر مساله را به اصطلاح حیثیتی نمیدانستند به شکل جمعی برای این قتل اقدام نمیکردند. پس این یک قتل با انگیزه نفرت علیه فردی با اجراگریهای جنسیتی بوده. اینکه فهمیده بودند علیرضا خودش را یک فرد همجنسگرا معرفی کرده مساله دوم است و میتواند تشدید کننده باشد اما علیرضا با آرایش صورت، عمل زیبایی روی باسن و تعریف متفاوت از هویت جنسیتی خود یک قربانی قتلِ به اصطلاح ناموسی شد.
بنظرم، بعدتر، خانواده با ابعاد رسانهای، اخبار ضد و نقیضی میدهد که باعث گمراهی افکار عمومی شوند و اصل خبر در اطلاع رسانی اولیه وجود داشته که سورنا در گفتگو با رادیو رنگینکمان اظهار میکند. این نقشه با حضور بیش از سه نفر بوده و به خواست فرد یا افراد دیگری انجام شده. شاید آنچه او میگوید دقیق نیست اما سر نخی به من میدهد که با توجه به تجربه زیستام در منطقه و 13سال وبلاگنویسی به عنوان یک مرد همجنسگرا به این نتایج رسیدهام.
باری، این عزیز از دست رفته و قلب همهی ما را اندوهناک کرده است. قتل او فضای خشن و خطرناک کشور را به یاد بسیاری از اعضای جامعه الجیبیتیکوییر آورده و اجازهی نفرتپراکنی به افراد هوموفوب داده اما نکته جالب برای من سکوت رژیم است که عامل اصلی این سطح از نفرت در جامعه از افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنس و کوییر ایرانیست.
آنها میدانند علیرضاها بیآنکه انتخاب کرده باشند، نمیتوانند تغییر کنند و ممکن است در خانه و خانوادهی آنها نیز باشند. علیرضاها میتوانند پسرِ سردار سپاه یا خواهرزادهی یک روحانی یا فرزند شهید و قهرمانان جمهوری اسلامی یا نوهی سران حکومت یا عموزادههای مسئولین امنیتی باشند. حتی یکی از آنها و یا متحد منطقهای آنها، یکی از همین سلطانها. کسی که رفیق آنهاست و جز خوبی و مهربانی از او چیزی ندیدند. چرا باید مسالهای که 50سال پیش به عنوان یک گرایش جنسی از سوی سازمان بهداشت جهانی معرفی شده، و نه یک اختلال یا بیماری، نفرت آنها را برانگیزد؟ چرا باید با نفرتپراکنی سازمانیافته شرایط قتل افرادی که دوست دارند را فراهم کنند؟ آیا چنین قتلهایی برای رژیم خطرناک نیست؟
در پست بعدی با عنوان «واکنشهای داخلی و بینالمللی به قتل سید علی فاضلی منفرد، معروف به علیرضا» به دردمندی انسان از این رویداد تلخ خواهم پرداخت.
5 دیدگاه مال خودتان را بیفزایید