سالِ میلادیِ نو شده و میشه مبنایِ تصمیمهای زیادی بشه. بیشتر این تصمیمگیریها تحت تاثیر سخت و پیچیده بودنِ سال گذشته است. البته برای خودم خیلی بد نبود چون سه هفته قبل از اعلام رسمی پندمیک یا همون عالمگیریِ این ویروس، آمادهی تصمیمهای بزرگ بودم و درجا عملی کردم؛ با این وجود، بخاطر شیوهی زندگیِ اجباری برآمده از محدودیتهای ارتباطگیری، در حالی که دوستان خودم رو در تورنتو جا گذاشتم، فشار بیشتری از نظر تنهایی تحمل میکنم. برای همین تغییراتی در ارتباطگیری خودم دادم و حاظرم با آدمهایی که از استانداردهای بسیار بالام پایینتر هستند، ارتباط بگیرم.
علت اصلی این کار اصلِ بقاست. اگر در مقابل تبعیضهای جنسیتی، نژادی، اتنیکی و باوری ایستادم، برای کمک به بقای بشر و دفاع از حقوق اونها بود ولی حالا که بشرِ دو-رو و متناقض به یاریِ همراه خودش نمیاد، در این کنج نشینی، درها رو باز میکنم و پرچینها رو میچینم.
یکی دیگر از مواردی که خبر از خوب نبودنِ سال گذشته میدهد، ننوشتنهایم بود. اگرچه بیشتر در توییتر بودم اما در کل، کمتر از وقتهایی که یاداشت بر میدارم یا پست وبلاگی میگذارم، نوشتم. مثلا چند پستِ سالانه مثل پست برای آیداهو یا سالگرد وبلاگنویسی را ننوشتم. حتی از ده مقاله و پنج داستانی که قرار بود بنویسم، نصفِ یک مقاله و یک داستان تمام شده. یاداشتهای لحظهای بر نداشتم و خاطرات را در دفترم ثبت نکردم.
نقاط مثبت آن سال بیشتر آمادگی برای این سال بود به این معنی که در شرایطِ نابسامانِ عالمگیریِ کویید۱۹، برای سالی پر بار و پیروز برنامه، هدفگذاری و گام برداشتم. حالا کار ساده است. تنها لازم است گامهای بعدی را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارم.