هنگامی که دستان مهربانش را به دست میگیرم
تنهایی غمانگیزاش را در مییابم.
اندوهش غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی.
از دفتر شعر آیدا، درخت خنجر و خاطره
***
و چشمانت با من گفتند
که فردا روز دیگریست –
آنک چشمانی که خمیرمایه مهر است!
و اینک مهر تو:
نبرد افزاری
تا با تقدیر
خیش پنجه در پنجه کنم
از آیدا در آئینه
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
Related
منتشر شده توسط شایان میم Shayan Mim T.
Driven from hometown; a person of colour at the new home. An Iranian Canadian blogger who lives in Vancouver, Canada.
Since December 2009, I have been writing about who I am and I shifted to some community activity. I was forced to leave my hometown and for about three years I was a refugee in Turkey. Now I seek to find Canada as my home.
مشاهده همه نوشتههای شایان میم Shayan Mim T.