پاریس زیبا، عروس ِ همهی شهرها که آرزوی شبی قدم زدن در خیابانهای آن در دل گروه بزرگی از ملتهاست، امروز مصیبت بزرگی دیده است.
حمله به پاریس، حمله به ارزش آزادی، برابری و برادریست. وقتی تروریستها شیوهی زندگی خود را با ترس میخواهند به نماد تمدن امروز و آزادی بشریت مدرن تحمیل کنند، قطعیست که یک انسان مدرن در این دنیای نوین باید آن را محکوم و با قربانیان همدردی کند.
پاریس شهری شبیخون زده امروز ملیونها حامی دارد اما این حمایت حسادت برخی از کاربران فارسی زبان را برانگیخته. آنها که همکیشان خود و گروهی که به آنها نزدیکی بیشتری داشتند را تنها گذاشتهاند، از افرادی خورده میگیرند که از قربانیان یک حادثه تروریستی دلجویی میکنند. آنها که لحظه به لحظه اخبار تروریسی در نقاط مورد نظر خود را دنبال نکردند، پروفایل پیکچر خود را تغییر ندادند، برای آن شهرها دعا نکردند و در هر کجای دنیا که بودند، در حمایت از قربانیان به سفارت مورد نظر نرفتند، خورده از ملتی میگیرند که مدنیت را شناختهاند و همگام با جامعه جهانی به محکومیت یک حادثه تروریستی پرداختند.
برای من که در توییتر در لحظههای ابتدایی حملههای چند جانبه تروریستی، پوشش زنده آن را دنبال کردم این مساله بسیار روشن بود که افراد فعال و نگران از حوادث تروریستی پاریس تا صبح با همدلی حضور داشتند و وقتی ظهر از خواب برخواستند، با کاربرانی روبرو شدند که در نگرانی و غصههای بامدادی همراه پاریس نشدند پس برای پاریس دعا نکردند.
شاید اگر ما هم پوشش زنده از پرستیوی یا العالم یا المنار را تماشا میکردیم، امروز با مردم شیعه جنوب لبنان همراه میشدیم اما شبه نظامیان حزب الله که در حوادث تروریستی سراسر دنیا دست داشتهاند، اجازه پوشش زنده را در آن مناطق نمیدهند و اساسا رسانههای به قول خودشان خودی را هم اجازه نمیدهند تا آن را پوشش دهند. از همین روست که حتی شبکه خبر رویداد پاریس را پخش زنده میکند اما در پوشش زنده یک حادثه تروریستی دستاش خالیست.
حالا این کاربران که تحلیلهایی در حد ِ اخبار بیست و سی ِ صدا و سیما دارند به میدان آمدهاند و همان روحیه ایرانی ِ دهه 80 و 90 خورشیدی را دنبال میکنند، آنها به جای انجام کاری در راستای اندیشه، ایدلوژی و سلایق خود، سایر اقدامات مدنی را با بهانههای سطح پایین و بیخردانه زیر سوال میبرند تا به این امید از قافله عقب نمانند. این دست از افراد به دلیل آنکه میدانند اشتباه میکنند، از نادانترین انسانها هستند. همانهایی که باعث بقای یک جامعه بدوی همچون جمهوری اسلامی ایراناند و باید آنان را امت اسلامی نامید نه ملت ایران.
گروهی دیگر چپ شدههای بدون مطالعه و آنارشیستهای با کلاساند، آنها که اسیر پروپاگندای چپها شدهاند، فقط میخواهند جامعه جهانی را که نظام سلطه مینامند بکوبند و از سر پارائی که ایجاد میکنند، بر ملتها آنچنان مسلط شوند که برای هر مسالهشخصی ملت تصمیم بگیرند و یا جامعه را در هرج و مرز چپاول کنند. آنها که رویاهایی هرگز عملی نشده دارند به هر وسیلهای آویزان میشنوند و در گذشته هم نشان دادند که هزینه دادن جان انسانها برایشان اندازه ایدلوژی ِ غیرواقعشان اهمیت ندارد، پس همقطار داعشاند.
به نوبه خودم از اصلاح چنین روندی ناامیدتر شدم و گمان میکنم تا زمانی که چنین رویکردی در فضای شبکههای اجتماعی، به عنوان آینهای از جامعه ایرانی، موجود است، به مدنیت نخواهیم رسید و افسوس.