به نظرم نامگذاری روزها بهانهی تجلیل انسان در عصر مدرن هست، وقتی که نقشها خیلی عادی شده و قدردانی از کاری که اگر چه ممکنه وظیفه باشه اما بابت انجام وظیفه یک خسته نباشید بعضی وقتها لازمه. حالا وقتی توی یک روزی شما صاحب روز رو نداشته باشید اون وقت حستون فرق میکنه. مثل… مثل…
ماه: جون 2015
دلم تنگه برادر جان
برادر جان نمیدونی چه دلتنگم برادر جان نمیدونی چه غمگینم نمیدونی، نمیدونی، برادر جان گرفتار کدوم طلسم و نفرینم نمیدونی چه سخته در به در بودن مثل طوفان همیشه در سفر بودن برادر جان، برادر جان، نمیدونی چه تلخه وارث درد پدر بودن دلم تنگه برادر جان برادر جان دلم تنگه دلم تنگه از این…
تصور کن دراز کشیدهام و در خاطرات میغلطم و مچ ِپاهایم روی دسته مبل است و تکون میدم و دوباره پال مال ِ آبی میکشم. پست تقدیم به مهدی که نمیخواد منو ببینه!
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه انی رایت دهرا من هجرک القیامه (بدرستیکه من از دوری تو دنیا را قیامت می بینم ) دارم من از فراقش در دیده صد علامت لیست دموع عینی هذا لنا العلامه (اشکی در چشمانم نیست و این برای ما نشانه است ) هر چند کازمودم از وی نبود…
و بالاخره آرامش به مبارکی ِ «Beauty On the Run»
بروید ای حریفان بکشید یار ما را به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانههای شیرین به بهانههای زرین بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون بزند…
حیلت رها کن
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو…
توضیح ِ بدیهی برای یادآوری کوتهبینان
هر گفته و اظهارنظر من، شایان.میم، وبلاگنویس ِ همجنسگرا، دیدگاه فردیام است و هیچ ارتباطی با فرد، افراد، گروه و یا سازمانی ندارد.