1. اِو!
2. ورک!
3. باز اسکان!
4. جامعه مریض!
5. پک زدن دیشب به سیگار!
6. روابط اجتماعی!
7. قی کردن صبح گاهی!
8. رودهی تحریک پذیر!
.
.
.
درک تو از همهی اینها نیاز به شناختی داره که بدون اون به فکر نادرست میافتی.
زندگی بیرونی یا روزمرگی نوشتن از لحظه و روز نوشت تا خاطره نویسی در یک فضای مسموم، به ویژه وقتی در اون فضا آدمای خاطراتت تحت تاثیر مسموم میشن و دید اهریمنی پیدا میکنند، کار اشتباهی هست.
سکوت هم روحیه من نیست اما روان من وقتی به نوعی هر روز به مرگ فکر میکنه و مدتهاست آزوی اولش مرگه اگرچه توان مقابله با حسودهای ِ تفرقه افکن ِ رشد نکرده رو داره بهتره کمی مرخص بشه تا که تعطیل نشه.