هنوز تصمیمی برای هفتگی یا دو هفته بودن گزارش ندارم. موضوع اصلی درباره این گزارش نویسی، ضعفهای بزرگم هست که به یادم اورده و با اونها دوباره رو به رو شدم. به نظر میرسه تمرین بزرگی برای تغییر قراره شروع بشه و اتفاقهای خوبی در راه هست. مسیری که این دو هفته طی کردم من رو به سمت برنامهریزی بهتری پیش برده. امروز یک یاداشت با قلم یک ایرانی به زبان انگلیسی خوندم و متوجه شدم، حتی متوجه یک غلط دستوری در یاداشت شدم و این بهم انرژی داد. یاداشتی که در جواب اون نوشته شده بود با قلم یک خارجی بود و تا 30درصد متوجه شدم. این خیلی برام جذاب بود که یک سطحی هست که من از اون دور نیستم و باید بیشتر تلاش کنم تا اون رو رد کنم و ادامه بدم. فقط کافیه انرژیهامو به درستی بهکار بگیرم.
بله یاداشت گزارش تصمیمات لحظه چهاردهست نه لحظه نویسی در سری پستهای الان، خوب…، این دو هفته سیگار رو روی لبم گذاشت در حالی که شدیدا تحریکام کردند بکش ولی بلند شدم و لب ِ پنجره خونم رفتم تا از طبقهی ششم به مرکز شهر نگاه بندازم. فکر میکنم هر کجای دنیا برم سعی میکنم مرکز شهر زندگی کنم. باز که به جای گزارش…، بگذریم. ترک سیگار رو ادامه دادم ولی هیچ فیلمی ندیدم. کلی مطلب و یاداشت به ویژه حقوق بشری خوندم ولی هیچ کتابی نخوندم. ورزش که نکردم ولی وقتی فهمیدم هشتاد و سه کیلو شدم بهم شوک وارد شد. اما زبان، واقعا در این مورد باید روند رو ادامه بدم. این دو هفته زیر سه میگیرم و نیازی به حساب و کتابش نیست اما هر دو هفته اون شلوغ گذشت. تصور کنید یک هفته یا مهمان بودم یا مهمانی رفتم، دو پیشنهاد کاری داشتم که رزومه میشد برام و به بهانه -برای خودم- زبان خوندن و ورزش کردن رد کردم! واقعا آرامشی که در تنهایی هست در هیچ چیز دیگهای نیست.
در کل دل پری داشتم، خیلی وقت بود فرصت نمیکردم یک پست بذارم، ظاهرا عنوان این پست رو باید الان هم بگذارم.
پیوست به پست: پست ِ تصمیمات لحظهی 14: الان (14)
خارج از پست: عاشق چارت ِ پستهای وبلاگمم، عاشق پستهای دنبالهدارمم، عاشق نوشتنم برای خودمم، اصن عاشق خودمم.