الان دارم جانی کش گوش میدم. فرشید عزیزم از دوستان توییتریم فیلم «i walk the line» رو بهم معرفی کرد و من از دنیای کانتری با جانی کش آشنا شدم. خیلی متاسفم که تا حالا با جانی کش و ترانههای ضد سرمایهدارییش آشنا نبودم. بدون شک همهی ترانههای جانی رو تایید نمیکنم اما واقعا از صدای زخمتش که زیر درد خشن شده و موزیک ِ قشنگش خوشم میاد. جانی به عشق ِ «جون» از دام اعتیاد به آسمون کانتری و ترانه برمیگرده و دوباره ستاره درخشانی میشه.
تا پنج دقیقه دیگه ساعت چهار ِ چهارشنبه میشه و من به یکباره از موقعیت بدی به موقعیت خوبی دارم پرش میکنم و این خیلی خوبه که یک انرژی مثبتی هست و من اسمش رو یاری خداوند میذارم. انرژی مثبتی که باعث میشه کارها خودشون جلو برن، مخصوصا گرههایی که منجی میخواد به شکل استفاده از فرصتها حل میشه. یعنی فرصتی از جایی که انتظارش رو ندارم به وجود میاد که من از اون ظرفیتها استفاده میکنم و چالشها رو با موفقیت پشت سر میذارم. از مهارت حلمساله خودم خیلی خوشم میاد و این باعث شده تا حتی به خیلیها کمک کنم، طوری که فقط درد و دل آدمها رو گوش ندادم بلکه در احترام و ادب و از اینها مهمتر بدون القای درست بودن راهحلام پیشنهادهایی دادم که عموما گرهگشا بوده.
در اولین فرصت باید یک پست ویژه برای فیلم «i walk the line» بذارم، دارم بهش فکر میکنم که چطور یک نفر میتونه اول عاشق یک دختر نوجون بشه اما بعدا طوری عاشق دختری بشه که اول زندگیش بهم بریزه و بعد با حمایت اون فرد خودش رو جمع کنه و زندگی تازه رو بسازه. اینکه عشق اول فقط یک خاطره است یا انسان تنها یک بار عاشق میشه، مساله اینه.
پیوست به پست: از دقیقه 18:18 اجرای جانی کش در زندان
خارج از پست: این مجموعه پستهای تماشا در تبعید رو با قدرت از فردا شب شروع میکنم.
دست ب فیلم دیدنت خوب شده ها 😛
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
حسابی، با این یه مورد خوب حال میکنم. اینترنت آزاد و پرسرعت دستمه با تورنت های عالی
لایکلایک