درد‌های کهنه یک‌وقت‌هایی تیر می‌کشن

قرار نیست وقتی اتفاقی افتاد همون لحظه بهش فکر کنیم. قرار نیست وقتی دیوار خراب شد تنها اون موقع غصه خسارتش رو بخوریم. گاهی ممکنه یک چیزی باعث بشه تا دوباره یاد ِ آواری باشیم که سقوط کرده. ممکن ِ تو ده سال به نبودن یک شخص تو زندگیت فکر نکنی، مهم نیست، ولی شاید وقتی داری یک فیلم می‌بینی یک‌باره از خودت می‌پرسی: «اِ پس اگر پدر داشتم شاید این طوری می‌شد؟». بعد یادت بیاد که یتیمی.

پبوست به پست: پدر جی‌آر مثل پدر ِ جون نبود.

خارج از پست: می‌دونم که این روزها دارم به خودم سخت می‌گیرم اما سخت داره می‌گذره.

نگاه شما

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s