ای داد بیداد، ای داد بر من، آی فغان، آی دردا و ندامتا! واقعا با انرژی سپتامبر رو شروع کردم ولی یکهو به دلیل یادآوری خاطرات که نشان دهنده از دست رفتن عمرم بود قاطی کردم. باید خودم رو جمع میکردم ولی این کار رو هم نکردم. در دو هفته گذشته به حدی بیبرنامه شدم که اصلا یادم رفت گزارش پنجم رو بنویسم. تازه گزارش چهارم با چهار روز تاخیر منتشر شد. به هر حال حالا اینجام تا بگم در فیلم پنج و در سیگار ده از ده نمره میگیرم و هر دو هفته رو با نمره 3.6 تمام کردم.
این هفته فرصت جبرانه، من در زبان خوندن فرصتی ندارم و اگر خودم رو جلو تر از این صفر نیندازم، در کانادا به مشکل شدید بر میخورم. همین طور سلامتی ما آدمها در گرو ورزش کردن میتونه باشه. ورزش تن انسان رو قوی میکنه و در برابر بیماری مقاوم میشی. ناگفته نمونه که سرماخوردگی و زانو درد دلیل یک سری از نکردهها بوده اما واقعیت اینه که اراده قوی دلایل شکست رو با موفقیت و پیروزی پشت سر میذاره و نشون میده که خواستن توانستن است.
من که لالایی بلدم چرا خوابم نمیبره؟ این پرسش بسیاری خوبیه و پاسخ شاید این باشه: فاصله حرف تا عمل زیاده. حالا بپرسیم چرا؟ شاید چون گفتن آسون باشه اما عمل کردن سخت هست. حالا چطور می تونیم به گفتههای خودمون عمل کنیم؟ به نظر من با استمرار و اصرار بر انجام آن کاری که میدانیم درست است. پیاش را بگیر تهاش را درار.
پیوست به پست: پست ِ تصمیمات لحظهی 14: الان (14)
خارج از پست: خونمون شده اتاق خبر، هم خونم و دوست ِ مهمانمون سیاسی هستند و در روزنامهنگاری دستی دارند. همش خبر میخونیم بعد بررسی و تحلیل میکنیم، جالبه در یک خط سیاسی هم هستیم. تحریریه شده لامصب!