«سقوط آزاد» قصهی تنهایی افراد دوجنسگراست، قصهی دوجنسگراهراسی جامعهای که ادعای تمدن دارد اما در عمل اعضای جامعه علیه یک کنشجنسی واکنش منفی نشان میدهند. فیلم «Freier Fall» -به انگلیسی Free Fall- خشونت مردسالاری جامعهایست که از دل یک گروه ضربت ِ پلیس آلمان بیرون میآید. مارک در آستانهی پدر شدن و میانسالگی توسط کای انگل به سوی ناشناختههای خود هدایت میشود اما این احساس سرکوب شده و گنگ هزینههای بسیاری به بار میآورد. کشمکش درونی، کشمکش فرد با فرد، کشمکش فرد با محیط، شخصیت پردازی عالی و فضا سازی مناسب همگی برامده از فیلمنامه و کارگردانی خوب استفان لاکانت است. روند آشنایی و پس از آن پذیرفتن کنش جنسی مارک با همجنس آنچنان خوب پیش میرود که جای نقد کمی برای مهمترین بخش یک فیلمنامه، یعنی شخصیتپردازی میگذارد. فیلمنامهی خوب ِ کارستن لارهن و استفان لاکانت روایت درام عشقیست که مثلث یک رایطه دوجنسگرایانه است.
البته که هیچ فیلمی بدون نقص نیست و چند نقد میتوان به این فیلم گرفت. برای مثال در جایی که مارک معشوقهی همجنس خود را رها میکند و از سوی دیگر زناش او را تنها میگذارد، تاثیر و زندگی کاری مارک پنهان میشود. گویی فیلمنامهنویس با اشاره نکردن به بازخورد رفتارهای همکاران و روند رفتن کای خود را راحت کرده باشد.
از دیگر نقدهایی که میشود به این فیلم گرفت، اشاره نکردن به اصطلاح و موضوع دوجنسگرایی با بایسکشوالیزم است. این عدم اشاره میتواند بینندهی ناآگاه را گمراه کند. شاید فیلمنامهنویس قصد داشته بدون قضاوت و دفاع روایتگر برشی از داستان یک پدر ِ دوجنسگرا باشد، با این حال به نظر میرسد این فیلم میتواند به افرادی که از گرایش جنسی به دو جنس آگاهاند ولی نسبت به آن، ترس و خشم بیدلیلی دارند، کمک کند.
پیوست به پست: بخشهایی از فیلم سقوط آزاد -«Free Fall» به انگلیسی-
خارج از پست: تماشا در تبعید نام سری پستهاییست درباره فیلمهایی که در فرار ِ نکبتبار ِ پناهندگی به تماشا آنها مینشینم. در این پستها ممکن است محتوای فیلمها افشا شود زیرا قرار است احساسم را در همان حالی که دارم نسبت به تماشای فیلمی که دیدهام بیان کنم. این پستها نه معرفی فیلم است و نه نقد یک فیلم، تنها بیان شخصی است که محکوم به تماشا در تبعید شده.
گی
لایکلایک