بدون شک پیوند باز ِ من و دوست اینترنتی و ندیدهام حامی یک دروغ بود و این دروغ 13 بود برای خنده. دیشب حامی پیام داد: «چیزی برات نیومده؟ عایا وکیلم؟». وقتی نوتیفیکشنم رو چک کردم دیدم عکسام کنار عکس حامیست و نوشته «این اوپن ریلیشن شیپ». بلند بلند زدم زیر خنده و این خندهها رو با پستی که آماده کرده بودم پیوند زدم و ادامهدار کردم. البته یک پست دیگر آماده کرده بودم که خبر از استیناف و برگشتن به ایران میدادم اما حامی منو در عمل انجام شده قرار داده بود. با این که دروغ 13 سال پیشم به شکل مشابه با همکاری سامان همین موضوع رابطه بود اما دلم نیامد دل حامی عزیز رو بشکنم. (چشمک و خنده)
ما ایرانیها با دم کردن اسپاگتی ماکرونی رو غذای بومی کردیم. شاید این عادت ماست و اگر هست هم بد نیست چرا که در سال 1322 روزنامه «نبرد» دروغ اول آورپل رو در یک روز بعد با عنوان دروغ سیزده جا انداخت و امروز ما یک رسم شاد داریم که در زمان معاصر شکل گرفته. به نظرم این دروغ به ما پیام میدهد که همیشه نباید آدمها را باور کرد و درواقع زودباور نباشیم. جمع بودن حواس نسبت به حرفهایی که میشنویم حتی از افراد مورد اعتماد به گمانم یکی از بهترین پیامهای مثبت این رسم ِ بومی شده است. اما هر دروغ با خودش یک پیام دارد.
موضوع رابطه باز هنوز هم بحثهای زیادی در هر محفلی ایجاد میکنه. من به عنوان یک شخص نظر خودم رو دارم و میخوام الان با توجه به موقعیتی که پیش اومده اینجا بیانش کنم. اول درباره افرادی که رابطه باز دارند، واقعیت اینه که زندگی شخصی افراد به من ربطی نداره. وقتی آسیبی به من نمیزنه و آسیبی برای کسی نداره من چرا باید دربارش فکر بکنم؟ یکی از اون استدلالاتی که برای رد این نوع رابطه گفته میشه بازخورد اون در بین جامعه دگرجنسگرایان هست. پاسخ من به اون دسته از دوستان اینه که: اگر جامعهای همجنسگرایی رو به شکل سنتی رابطه زناشویی حاج آقا و حاج خانم میخواد، اون جامعه باید تغییر کنه. اصل آزادی انسان باید مورد بحث باشه نه این که ما در قوائدی برویم که برای ما تعیین شده تا آزادیهای حداقلی به دست بیاریم. خیر، جامعه ایرانی باید درک بکنه هر نوع از رابطه امکان پذیره و وجودش مانعی برای سایر سلیقهها در انتخاب نوع رابطه به وجود نمیاره.
اما من این نوع رابطه رو برای خودم نمیپسندم. فکر میکنم رابطهای کامله که دو فرد در اون رابطه نیازی به برقراری ارتباط جنسی و به ویژه عاطفی با فرد دیگری ندارند. اگر چه آغاز روابطام هرگز اسمی نداره. هرگز در ماههای ابتدایی به طرفم نمیگوم عشقم و اگر با او زندگی کنم او را پارتنر خودم معرفی نمیکنم. چه نیازی هست درباره رابطهام کسی بداند؟ اگر من از رابطهای لذت ببرم نیازی نیست آن را جایی جار بزنم. برای مدتی که زمان خودش مشخص میکند با فرد ارتباط عاطفی و جنسی برقرار میکنم بدون این که نامی برای رابطهام بگذارم و یا آن را با یا بینام جایی اعلام کنم. در ادامه ممکن است به جایی برسیم که بگویم ما برای همدیگر کامل هستیم و نیازی به کس دیگری نیست، آنجا وقت ازدواج و فریاد زدن کسی است که خانهاش قلب او برای توست. اگر هم به پایان رابطه برسیم، ما خاطراتی باهم داشتهایم که به یاد آوردن آنها لذت خواهیم برد.
پیوست به پست: دروغ 13ی 93 حامی، حامی، حامی من
خارج از پست: این پست رو به جز بند آخر چند روز پیش نوشتم، خوشحالم تمومش کردم.