مادر جوان که از تربیت فرزند کم میدانست، دست فرزندش را گرفت و کشید کنار تا به پدر بچه بگوید: تو دیگر قابل اعتماد نیستی. پدر جوان که اعتماد را نیز به مادر ِ بدبین ِ فرزندش آموزش داده بود لبخندی زد و گفت: «من تو را طوری تربیت کردم که تنهایی فرزندمان را بزرگ کنی. اگر میخواهی او بدون پدر بزرگ شود، من به نظر نادرست تو احترام میگذارم تا فرزندم اگر یتیم شد اما حداقل زنده بماند».
پیوست به پست: اقلیت نهم منتشر شد.

خارج از پست: اگر فهمیدی… .
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
Related
منتشر شده توسط شایان میم Shayan Mim T.
Driven from hometown; a person of colour at the new home. An Iranian Canadian blogger who lives in Vancouver, Canada.
Since December 2009, I have been writing about who I am and I shifted to some community activity. I was forced to leave my hometown and for about three years I was a refugee in Turkey. Now I seek to find Canada as my home.
مشاهده همه نوشتههای شایان میم Shayan Mim T.