پیشنهاد میکنم هر وقت به اصلاح «غرغر» کردیم و از شرایط نامناسبی نالیدیم که دست ما نبوده و نیست، بیاییم همانجا پرسشی برای خودمان طرح کنیم و به دنبال پاسخ منطقی باشیم. از خودمان بپرسیم برای بهبود وضعیت پیش آمده یا وضعی که در آن هستیم چه کاری میتوانیم بکنیم و تا به حال چه کردهایم.
نقطهی اشتراک ما یعنی همجنسگرایی، نقطهی اشتراک مهمترین مشکل ماست. البته همجنسگرا بودن مشکل نیست و شیوهیزندگی ویژهی خودش را دارد که اگر در محیط مناسب باشد بسیار جذاب، متفاوت و هیجانانگیز است اما همجنسگرایی در ایران بسیار سخت، خطرناک و باعث بروز یا تشدید بیماریهای روحی و حتی جسمی است. دلیل زندگی سخت و ناگوار همجنسگرایان در کشورهای موسوم به جهانسوم، همجنسگرا ستیزی/هراسی جامعه و یا حکومت است. تصور کنید کسی بر اساس گرایش جنسیتان شما را مورد قضاوت ومحدودیت قرار ندهد. آن وقت فقط رفتار شما با توجه به هنجارهای جامعه مورد توجه و قضاوت قرار میگیرد. در این صورت تنها دغدغهی گرایش جنسی مسائل روزمرگی مانند یافتن شریک جنسی یا احساسی است.
برای رفع تبعیض جامعه و رسیدن یک همجنسگرا به خوشبختی باید با همجنسگرا ستیزی/هراسی مبارزه کرد. پیش از این در هر فرصتی اولین مبارزه را آشکارسازی برای خانوده بیان میکردم و هنوز هم بر این امر که مبارزهی نخست از خانواده شروع میشود، پافشاری میکنم. اما این تنها در حد حرف نیست و در دو جبهه برای این مبارزه قدمهای خوبی را برداشتهام. نخست آن که همهی اعضای خانوده من درباره همجنسگراییام و به طور کلی همجنسگرایان اطلاعات کافی دارند و اگر هوموفوبیا آنها از بین نرفته اما بسیار محدود و کم شده. در جهت دوم با کمک آرش و دکتر صدرا اعتمادی تلاشهای بزرگی برای آشکارسازی درست اعضای جامعه دگرباش در مجلهی اقلیت آغاز کردهایم که تاثیر بسیار خوبی داشته و بازخوردهای خوبی گرفتهایم.
اما این موضوع به همین جا ختم نمیشود و باید گامهای دیگری برداشت. مثلا تلاش برای آگاهسازی دوستان و یا اطرافیان از همجنسگرایی به شکل درست و با اطلاعات صحیح. جمع دوستان بهترین فضای آشکاری سازی را دارد زیرا همسن و سالان ما و افرادی که به اصطلاح با ما دمخور هستند -اگر از نگاه جنسی دگرباشان سست عنصر که به حقوق دگرجنسگرایان تجاوز میکنند در عمان بمانند- حتما همراه و همدل واقعی ما خواهند شد. در این راه نیز گامهایی برداشتم به نحوی که همهی دوستان نزدیک و نیمه نزدیکم درباره من و همجنسگراییام اطلاعات کافی و مفیدی دارند.
نکتهی مهم در مبارزه با همجنسگرا ستیزی/هراسی، حوصله و صبر ما از اقدامات اصلاحی است که انجام میدهیم. تحول و دگرگونی سریع تنها در یک انقلاب صورت میگیرد که هماکنون شرایط وقوع هیچ انقلابی به هیچ وجه وجود ندارد. بهتر است از رویاپردازیهایی مانند روز ملی و یا اجتماع اعتراضی و… دور بشویم و چهارچوب فعالیت در حوزهی دگرباش را بیاموزیم. البته افرادی که دست به اقداماتی مانند ابداع روزملی و یا اقدام به برگزاری اجتماعات اعتراضی کردند اکنون به خارج از کشور گریختهاند و با چنین رفتاری ما را نیز مجبور به فرار نکبتبار پناهندگی میکنند.
همچنین اقداماتی از سوی دانشجویان همجنسگرای سابق و بدنهی فعال اجتماعی-سیاسی جامعه دگرباش که در اروپا هستند انجام شده و اینها نیز بسیار واکنشبرانگیز و گاهی مخرب بودند. درست است که مظلومنمایی، از موضع ضعف اقدام کردن و سعی برای ترحم پذیری نادرست است و نتیجهی معکوسی دارد اما راه مقابله با چنین افکار و اقداماتی پروریی و جسارت نداشته نیز نیست! عزت در مقابل جسارت معنی نمیشود و میتوانیم با میانه روی نه ترحم پذیر باشیم و نه پررو که اینها فرد همجنسگراستیز/هراس را تحریک میکند. و این تحریک شدن هرگز اثراتاش را بر روی آن به اصلاح فرهیختگان اروپا نشین نخواهد گذاشت بلکه بر ما در وطن ماندگان ِ زیر ِ تیغ اثرات مخربی میگذارد. به طور کلی شیر شدن ِ از وطن گریختگان باعث صدمات و لتمات جدی به افراد داخل زده و حالا ممکن است این خطرات سایر فعالان داخلی تنها و درمانده را تحدید کند و اینها راهی جز فرار نکبتبار پناهندگی نمیگذارد. بحث دربارهی نحوهی اقدامات ضد هوموفوبیا از سوی دگرباشان فعال در خارج از کشور را به فرصت دیگری میگذارم و این جا با دو پیشنهاد که از امروز برای عملی کردنش گامهایی بر خواهم داشت تمام مکنم.
در درجهی اول پیشنهاد میکنم پس از آشکارسازی مطمئن و بدون خطر برای خانواده و گروه دوستان، یک کارت تلفن تهیه کنیم و از طریق تلفن عمومی با شمارههای اتفاقی تماس بگیریم و دربارهی خودمان و دگرباشی جنسی به آنها اطلاع بدهیم. این امر میتواند ما را در شناختن مردمان جامعه کمک کند و به تجربیات ما بیافزاید و از طرف دیگر حداقل چالشی برای افراد جامعه که با این موضوع از زبان ما برخوردی نداشتهاند ایجاد شود. پیشنهاد میکنم با پیششمارههای جنوب شهر یا مناطقی که فکر میکنیم سنتی و مذهبی فکر میکنند کار کنیم تا به دل هموفوبیا زده باشیم.
پیشنهاد دومم در این یک ماه اخیر کارساز است. همان طور که میدانید از سوم خرداد تا بیست و سوم خرداد تبلیغات رسمی یازدهمین دورهی ریاست جمهوری اسلامی است و بخشی از بدنهی جنبش سبز، فعلان اجتماعی، سیاسی و حقوق بشری در ستادهای هاشمی رفسنجانی به ویژه ستاد جوانان اصلاحطلب پاتوق میکنند. اگر ما فعالان اجتماعی، سیاسی و حقوق بشری را نسبت به هموفوبیا و همجنسگرایی بیشتر آگاه کنیم، ار اردوگاه دگرجنسگرایان یعنی اکثریت جنسی جامعه، یارگیری کردهایم و این در ادامه مراحل اصلاحی ما کمک بسیار بزرگی است. نکتهی مهم دربارهی این پیشنهاد ها به بحث گذاشتن و نقد آنهاست تا راههای درست و بهتری برویم چرا که ما همه کنار هم باید مشکل بزرگمان را حل کنیم. البته حتما با رفع تبعیض نسبت به سوگولیانمان و دوری از مشکلات شخصی با یکدیگر!
پیوست به پست: به دعوت از وبلاگ واژگون
خارج از پست: اصلا احساس امنیت نمیکنم و تنهایی عمیقی در فعالیت دگرباش دارم. گاهی فکر میکنم ارزشش رو نداره و بهتره منم فرار کنم تا حداقل جان خودم و خانوادهام تامین بشه! اما رفتن یعنی: فرار نکبار ِ پناهندگی که حتی پولش رو ندارم، ه !
پیشنهادی که در ابتدای پست مطرح کردی خیلی عالیه، منم موافقم و همیشه به همه همین رو میگم
اما در مورد دو پیشنهادت: پیشنهاد اول کاملا عملیه و امکان پذیر؛ گرچه من در تاثیر گذاریش بدین صورت بخصوص در قشر جنوب شهر شک دارم؛ گرچه همونطور که گفتی انتظار انقلاب نباید داشت که کلا دگرگونی های یکباره نه تنها مفدی نیستند که گاهی نتیجه معکوس دارند؛ اما چنین تماس هایی بنظر من اغلب بصورت مزاحمی شناخته میشه ولی بهرحال در شرایط امروز ایده خوبی بنظر میرسه. ممنون
اما پیشنهاد دوم رو من عملی نمیدونم، در شرایط پیچیده سیاسی امروز ایران نه تنها همجنسگرایی دغدغه هیچ کدوم از کاندیداها و رای دهندگان و رای ندهندگان نیست، بلکه من یقینا میگم، در صورت مطرح شدن همجنسگرایی در محفل های انتخاباتی (اگر فرض محال بگیریم که امکان داشته باشه)، تمام کاندیداها و افراد درگیر در حوزه انتخابات، چه رای دهنده چه منفعل و ناظر و غیره بر علیهش موضع میگیرند و کار رو خراب تر میکنه، بنظر من نتیجه معکوس داره. فشار بر نهادهای حقوق بشری مثل گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران برای توجه بیشتر به تبعیض ها و خطرات همجنسگرایی در ایران مسلما کار مفیدیه، اما مطرح کردنش در زمان انتخابات، از نظر من اولا غیر ممکنه، دوما نتیجه معکوس داره
بهرحال ممنون از ایده هات
لایکلایک
بسيار عالي و منطقي….ممنون ازت شايان جان…
لایکلایک