ای بابا

پست‌های قبلی که با مهرشاد تگ خورده بود ناقص بودن. اگر کسی روی تگ میزد و می‌خوند، خبری از کات نبود و متوجه زمان جدایی و رویدادهای قبلش که در وبلاگ آمده بود نمیشد. تصمیم گرفتم دو پست که اشاره‌ی غیر مستقیم به جدایی داشت رو تگ بزنم. متاسفانه وقتی پست وبلاگ رو ویرایش میکنم…

دشت، سیگار، آرامش؛ نیما، کلاسیک، تنهایی =(قبل از تابستون89)

بعد از سال تحویل ماشینو برداشتم و رفتم تو یه دشت سبز که پشت سرم شهر بود و کوه‌های سبز و زیبا روبروم. یه نخ سیگار آتیش زدم و به کوه‌ها نگاه کردم. بعد رفتم تو ماشین و توی دفتر برنامه‌ریزی91 جمع بندی سال رو کردم. دیدم خیلی هم بد نیست ولی انتظار زیادی از…

سال ِ مار، سال ما شیش و هشتی‌ها

تولد عید شما مبارک   پیوست اول به پست: پست وبلاگم برای نوروز نود تموم شد   پیوست دوم به پست: پست وبلاگم برای نوروز نود و یک جنجالی که رفت… چالشی که در راه است… سالی که می‌رسد، باز هم خواهد رفت   خارج از پست: رمقی برای نوروز ندارم. به نود و دو بدبینم. احساس می‌کنم…

برق سنگ و قهوه‌ای میانه‌اش

خواهرم دو روز مرخصی گرفت، با جمعه سه روز، افتادیم به جون خونه و تکوندیمش. از پرده شستن تا دسمال کشی و جا به جایی و خلاصه هر کاری که باید توی خونه تکونی انجام میشد رو انجام دادم. خونوده بیشتر در آستانه‌ی 8مارس و خود روز زن، مدیریت می‌کردند و منم حسابی از خجالت…