در یلدای91 سه اتفاق خوب برای جامعه دگرباشان ایران افتاد. اول این که شماره هفتاد چراغ بعد از یک سال و نیم خاموشی به همت سردبیر مسئول و کاربلدش بیرون آمد. دوم این که شماره دوم اقلیت در شصت و دو صفحه سر وقت خودش منتشر شد. اما مهمترین و سومین اتفاق شب یلدای دگرباشان، یلدا بازی آنها بود. به چند دلیل این رویداد را مهمتر از انتشار چراغ و اقلیت می دانم.
دلیل اولم گوناگونی و کثرت شرکت کنندگان در یلدا بازی بود. اقلیتهای جنسی وبلاگ نویس نشان دادند بسیار فعال و پویا هستند و در فضای اینترنتی، نشاط وبلاگ نویسان بلاگستانفارسی و جهانی را دارند. دوم این که جوان ترها، رسم پیشین قدیمی ترها را ضمن پاسداری، از یاد نبردهاند، و سوم، نشان دادند اگرچه شب یلدا سرد و تاریک و بلند است اما می تونند دور هم جمع بشوند و زیر کرسی شش رنگ و رنگین کمانی یک اجتماع بزرگ و گرم تشکیل بدهند. اجتماعی از مسئول ترین های جامعه که قلم به دست گرفتهاند و برای جامعهی خود، از خود ِ متفاوتشان میگویند. اقلیت و چراغ با قلم این وبلاگنویسان میتواند روی پا باشد. این دو مجله متفاوت و مکمل درکنار هم با کمک وبلاگ نویسان می توانند ناگفتههای بسیاری را به گوش دیگران برسانند. اقلیت دوماهنامه مستقلی است که بدون پشتوانه مالی و سازمانی تنها روی پای خودش جلو آمده و خاطره ماها را زنده می کند و چراغ ارگان رسمی سازمانی است که از نخستین ارگانهای جامعه دگرباشان جنسی ایرانی بوده. حمایتهای مالی از چراغ باعث نوعی پیشرفت در نشریات دگرباش میشود و استقلال اقلیت باعث چند صدایی در حوزه اطلاع رسانی و فرهنگ سازی خواهد شد. بعد ها درباره چراغ، اقلیت و ضرورت انتشار ندا می نویسم.
من فکر میکنم وقتی یک وبلاگ نویس در پست وبلاگ خودش دست به اعتراف میزند، یعنی شجاعت دارد. شجاعت دارد تا راز مخفی را به گوش خوانندگان وبلاگ خودش در سراسر جهان برساند. این شجاعت به ما کمک می کند تا بیشتر خودمان باشیم. از دروغ گفتن پرهیز کنیم و اگر اشتباهی کردیم و یا رفتار عجیبی داشتیم، بتوانیم راحت آن را بیان کنیم. درباره اعتراف ما نظر داده میشود و ما این قدرت را پیدا میکنیم تا مورد نقد قرار بگیریم. بازی اعترافات یلدایی درواقع نشان دهندهی شجاعت، صداقت، بیان رک و بی پرده، دوری از ضعف و تقویت شخصیت و دیگر خصوصیات خوبی میشود که از یک انسان قوی ِ دگرباش انتظار می رود. درواقع اعترافات یلدایی فقط یک بازی نیست، بلکه به ما یادآوری می کند خودمان باشیم و سعی کنیم از خودمان نترسیم، فرار نکنیم و با خودمان کنار بیاییم. همان چیزهایی که یک دگرباش نیاز دارد.
باز هم از همه کسانی که در این بازی وبلاگی شرکت کردند به نوبه خودم تشکر میکنم. یادمان نرود همیشه در وبلاگهای شخصی خود از خودمان فرار نکنیم و حقیقت را دربارهی خودمان بگویم تا روز به روز رفتار سالمتری داشته باشیم که سلامت روح ما در گرو رفتار سالم ماست.
پیوست به پست: سعی کردم برای تمام کسایی که اعتراف یلدایی کردند کامنت بزارم اما نمی دونم موفق شدم یا نه؟! من از همه کسایی که در این چند وقت فرصت نکردم و نمی کنم کامنت بذارم به امید جبران، معذرت می خوام. یک مورد اعتراف یلدایی هم بود که نویسنده محترم از وبلاگش حذف کرده بود. شجاعت کسایی که اعتراف کردند رو ستودم اما می خوام اینجا برای دوستی که اعتراف خودش رو حذف کرده اظهار تاسفم بکنم.
خارج از پست: خواستم یک ساعت و نیم برای وبلاگ و کامنت دادن وقت بذارم که شد سه ساعت! این جوری پیش بره من همه درسام رو می افتم :((((((((((
بله وبلاگ تنها جاییه که آدم خود واقعیشه!
:دی
بوووس
لایکلایک
نه برای همه
شما از اون پسرای صادق و رک و رو راست لایفی و من بهت افتخار می کنم
بووووس
لایکلایک
منم وقتي ميبينم كه بچه ها تو بلاگ ها فعالن و واقعا جرات و انگيزه واسه نوشتن وجود داره خوشحال ميشم…و اين واقعا اميدوار كنندست
:)))
لایکلایک
امیدم را مگیر از من خدایااااا خدایاااا خدایااااا
دین دین دین
دل من را …
لایکلایک
ممنون که سر زدی..
و ممنون که منو به بازی دعوت کردی..
لایکلایک
یلدای امسال خیلی خوب بود
لایکلایک
امیدوارم وقتت آزادتر بشه، بیشتر بیای 🙂
لایکلایک