گمان می کنی او را یافته ای اما باز به دنبالی می گردی. تو دنبال اویی هستی که خود می خواهی اما او خود را به تو تحمیل کرده. هرگز به این گمان پی نمی بری مگر زمانی که آب شوی از درد و تمام احساست را بیرون بریزی. و من باز منتظرم، منتظر راه خوب تو که گمان اشتباه من را فرو بریزد و شادی را به همهی ما ببخشد یا باز کنارت بودن که تمام این سال ها پس از شکستت از شرکت در دردت جدا نبودم. نگرانی مرا بپذیر اما راهت را برو و فقط شادی کن. حتی وقتی دلیل برای غم داری به خاطر غم -تا شکست بخورد- شادی کن.
من و ردپای گم شدهام
نوشته شده توسط شایان میم Shayan Mim T. در
منتشر شده توسط شایان میم Shayan Mim T.
Driven from hometown; a person of colour at the new home. An Iranian Canadian blogger who lives in Vancouver, Canada. Since December 2009, I have been writing about who I am and I shifted to some community activity. I was forced to leave my hometown and for about three years I was a refugee in Turkey. Now I seek to find Canada as my home. مشاهده همه نوشتههای شایان میم Shayan Mim T.