من از اوناش نیستم که تو وبلاگم مدام از تنهایی بنالم یا از شکستهای عشقیم بگم یا فقط از روابط شخصی با عشقم بنویسم. زندگی روزمره من تمام وبلاگم نبوده و نیست.
من از اوناش نیستم که بخوام تو فیسبوکم با همه بلاسم، پس هی خوب و خوش همه رو بگم. دستمال به دست از همه تعریف کنم و برای هر خزعبلاتی لایک بزنم.
من از اوناش نیستم که هر ننهقمری بیاد به نام ما دگرباشان هر غلطی بکنه و شرایط من و هم قطارام رو توی ایران بدتر کنه و احمقانه فقط نگاه کنم یا این که براش شوت و کف و دست بزنم . چنان به نقدش می کشم تا بفهمه چشم ناظری هست و نمی تونه سیاست گذاری های تخیلی داشته باشه. چنان به صلیبش می کشم که بفهمه نمیشه به نام ما پول دربیاره و از ماها دکون باز کنه.
من از اوناش نیستم که زندگی خودم رو در رفاه داشته باشم و از جایگاه آرامش و آسایش دنبال فان و شادی، پا بزارم روی همه دردهای جامعه ام! نسبت به همه مشکلات دیگران چشم پوشی کنم و مشکلات کوچک خودم رو دردهای بزرگ یک دنیا بدونم.
من زبان تند نقدام، شایان، نویسنده هویت درون! همونی که چند روز بعد از جلسه ای پشت سرش گفتند خودش یه آرشام دیگه است. یعنی کسی که برای خودنمایی کارهایی برای جامعه دگرباش کرده. بعد از همون جلسهای که گفتم «از به وجود آمدن یک آرشام جدید نگرانم». توی همون جلسه دختری به نمایندگی همون جمعی که چند روز بعدش غیبتم رو کردند از پشت عینکش به من خیره شد و با لحنی آروم از وسط آلاچیق گفت: «تو نگران به وجود آمدن یک آرشام دیگه هستی؟ شایان من به تو می گم مطمئن باش هیچ آرشام دیگه ای به وجود نمیاد». و حالا بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات شخصی و گرفتاری ها و برگشتنم به لایف دارم آرش رونویی (آرش بینش پژوه) رو می بینم.
اگر ببینم خراب میشم اما حرف درست رو میزنم، نقدم رو میکنم و ساکت نمیشینم. پس خنده هیچ ننهقمری که دستمالزن لوکوموتیوران فرار بچهها به خارجه برام مهم نیست. پس تخریب من در ادامه دادن راهی که می دونم درسته هیچ اثری نمیگذاره. پس دیکتاتور بازی کسی که ادعای دمکراسی می کنه اما دستورات بدون خرد جمعی می ده و در گروهی باعث دلسردی میشه برام مهم نیست. با همه اینها تا هر جایی که دلم خواسته جلو رفتم و هر کاری دلم خواسته کردم.
درود به اون پسر نوجون بندرعباسی که توی نیم باز دنبال به قول خودش «بکن بکن دوطرفه است». درود به اون جون اهل یزد که رابطه جنسی با همجنس رو «گناه» می دونه و دنبال یک نفر می گرده که «تک پر» باشه و مثل «داداش» باهم باشند. درود به اون مردی که تازه خودش رو شناخته و با وجود زنش داره دنبال یک راه حل میگرده. درود به اون مرد سنبالایی که می خواد با خودش کنار بیاد و توی کشورش با بچه و زن و نوه و دوست پسرش زندگی کنه و مسجد بره و رئیس کاروان بمونه. درود به مادری که برای بچه همجنسگراش گریه می کنه و براش سخته اونو بپذیره. درود به پدری که اطلاعات نداره و بچه دگرباش خودش رو آزار و اذیت میکنه. من اگر کاری می کنم برای اینا می کنم و هر کاری هم کردم وظیفهام بوده و منتی هم نیست ولی افراد منفعل و غیرمسئول بهتره به عمومردک بازی های خودشون بپردازند و زندگی تکراری خودشون رو تکرار کنند!
خارج از پست 1 : بفرما کیمیا جان، اینم از اون پستهایی که دلت میخواست.
خارج از پست 2 : ببخشید نتونستم این سه شنبه قسمت سوم پست نسبت یابی وبلاگ و همجنسگرایان رو بنویسم. هفته بعد به امید خدا!
خارج از پست 3 : من خیلی احساس راحتی کردم باهات و اون لحن رو گرفتم. امیدوارم آف شدندت به این دلیل نباشه اما اگر بوده راسما معذرت میخوام.
آفرین! به این میگن یه پست توپ! :دی
خارج از دیدگاه: آیا خارج از پست3 هم با منه؟
لایکلایک
اصلا برای اهمیت نداره یک هو بزاری بری
پس هیچ وقت همچین پیامی از من دریافت نمی کنی :دی
لایکلایک
خوبه اصلا برات مهم نیست که این پست رو برای رضایت خاطر من نوشتی :پی
تعریفی که کردم رو کنار بذار، همین رو وقتی 60سالت شد دوباره بخون و ارزیابیش کن!
😛
لایکلایک
به جز خود بزرگ بینی هیچ دلیلی نمی تونه ثابت کنه گفته تو رو :دی
برای رضایت خاطر تو اون چیزی که انتظارش رو داشتی باید می نوشتم (همونی که تو اس گفتی :پی)
:(( =((
لایکلایک
خدا رحم کنه :دی
همگی به گوش باشید ! چیزی بنویسید که شایان میخواد ، نه چیزی که دلتون میخواد
😉
لایکلایک
کافر همه را به کیش خود پندارد :دی :پی
لایکلایک
هر جا که جامعه ی آدمها به گله ی آدمها تبدیل بشه، اونجاست که یکی مثل آرش بینش پژوه احساس چوپان بودن می کنه. (در مثل هم مناقشه نیست)
لایکلایک
عاشق چه دانی حبیبم گر وصل خواهی
خون بایدت خورد طبیبم در گاه و بیگاه
لایکلایک
کامنت من چی شد په؟
😦
لایکلایک
من چیزی نگرفتم
لایکلایک
من یه سوال مبهم برام پیش آومد
شایان فکر کردی اومدی بهجنگ بهجنگ؟؟؟ توهم نداری؟؟؟ این راهی هست که همه باید درش فعالیت کنن .
شایان دکتر محرابی نرو اون همه رو موجی میکنه از بس پول میگیره
یه دکتر خوب سراغ دارم
لایکلایک