نم چمن های ملت را به کمر کشیده ایم. برگ ها می رقصند، نسیم می نوازدمان و درخت سایه اش را هدیه داده است. بازویم میزبان صورتت شده است. صدای آب پاش های مکانیکی پارک در صدای دختر و پسر بالای سرمان پیچیده است. اما ما هنوز آغوش همیم، حتی در میان نگاه تند و متعجب رهگذران.
همت را به حقانی ترجیح می دهیم تا لای درختان طالقانی لبانمان را خیس به لبان هم کنیم. اما آشوبی به پا شده است و شوری که تا پای پایین پله های ایستگاه متروی شهید حاج محمد ابراهیم همت هم سیر نمی شویم از لبان هم. آه که چقدر این ایستگاه خلوت و کم دوربین خوب است. آه که چقدر انتظار آشیانه ساختن سخت است. اما آه که چقدر تلاش برای رسیدن به آشیانه شیرین است. راستی که چقدر آه خوب است!
بسيار عالي دو قمري آسموني
لایکلایک
..از ولیعصر،ملت، حقانی،همت، طالقانی تا آسمون!!..مواظب همدیگه باشید..پ.ن:خیس کردن لبان توی محیط های عمومی کار درستی نیست!..یوسف
لایکلایک
آخ آخ آخ .. کار خلاف شرع وسط خیابون :-))شیرینی و گرمای آشوینه وقتی معنای واقعیه خودشو میده که واسه ساختنش زحت بکشیم نه اینکه شسته و رفته تحویمون بدن .. و می دونم که شما دوتا بالاخره می سازینش .. واستین ببینم ، آشیونه ساختین باید دعوت کنینا .. من شیرینی می خوام :")
لایکلایک
لحظات زیبای در کنار بودنت را با هیچ چیز عوض نمی کنم… صدای نبض ضربان آرامش قلبت، آرامم می کند و با تمام وجود حس می کنم که چقدر خوشبختم..!لحظاتی که با قلمم توانایت به تصویر ذهن کشیدی ماندنی خواهد شد ای همیشگی…
لایکلایک
نکن برادر من نکن! اینقدر با این مقدسات نظام بازی نکن. :-)جدا از شوخی خوش باشی… همیشگی باشه این عشق بازیها.
لایکلایک
من هم عماد، در ایران همجنسگرا زاده شده ام و جایی همجنسگرا خواهم مردچیزی که انتخاب نکرده ام اما انتخاب شده اممی گویند که آتش ارزانی تواما اگر به بهشت یروم و انتخاب با من باشدانتخاب من اینست: من باید یک همجنسگرا باشم و خواهم بودبا این که از همجنسگرایی چیزی ندیدم جز …نرسیدنمن عماد هستمعین شروع اسم من استجایی که عشق آغاز می شودعشقی از نوع دیگرعشقی که دیدم و نرسیدمخدایا چرا؟
لایکلایک
باز خوبه مهرشاد پیدا شد تو مشغول عشق و عاشقی و ماچ وبوسه کردن شدی از تحلیل شخصیت دیگران یه مدتی دست برداشتی {چشمک} {گل}
لایکلایک
ممنون از تبریکت.. :-)اما چرا قهری حالا؟! :دییوسف
لایکلایک
خب…جای خوبی رو انتخاب کردید…پارک طالقانیامیدوارم هرچه زودتر این انتظار سخت آشیانه سازیتون به پایان برسه و شب های در کنار هم بودنتون شروع بشه
لایکلایک
داداشیاین لایف هنرمند جسوری مثل تو رو لازم داشتعشقتون پایداربوسس
لایکلایک
تا لبانت را آه نکشم،حقیقت شیرینشان را درک نمی کنم،دوست دارم لبانت را به راحتی به دست نیاورم…
لایکلایک
برات میل کردم…
لایکلایک
سلام د وست عزیز . این کامنت از طرف جنبش تابو شکنان ایران برای شما دوست گرامی گذاشته می شود . این جنبش از زمان شروع فعالیت خود پیوسته به دنبال شکستن تابوهای دست و پا گیری بوده است که حکومت ج.الف با استفاده از جهل مردم ، این تابو ها را وسیله بقای خود قرارداده است . از جمله فعالیت های این وبلاگ سلسله مکاتباتی است که در قالب گفتگوی تابوشکنان در وبلاگ دوست عزیزو پرکار مانی آذری ثبت شده است . اگر تمایل داشتید به مطالعه این گفتگوها بپردازید ، به وبلاگ مانی آذری با نام نیم بوسه با این آدرس اینترنتی مراجعه کنید و پست های گفتگوی تابوشکنان را در آرشیو تیرماه این وبلاگ جستجو کنید : http://pesarj0on1.blogspot.com/در این مدت –اززمان آغاز کار جنبش تابوشکنان – برای دوستان زیادی از طریق کامنت گذاری اینترنتی دعوت نامه عضویت در جنبش تابو شکنان فرستاده شد و متأسفانه با وجود این که عضویت در این جنبش مستلزم صرف هیچگونه هزینه مادی نبود و نیز انجام هیچ گونه فعالیتی که امنیت افراد را به خطر بیاندازد از افراد خواسته نشده بود اما عده معدودی تمایل نشان دادند که به عضویت رسمی این جنبش در بیایند و ظاهراً تمایل داشتند به فرمان رئیس جمهور بسیار بسیار محبوب و صد در صد مردمی خود محمود احمدی نژاد گردن نهند که به تازگی اعلام کرده است باید تنها یک حزب یا جنبش یا جریان در جمهوری اسلامی ایران و جود داشته باشد و آن حزب ولایت است . با این حساب از این به بعد کم کم تشکیل هر نوع حرب یا به راه انداختن هر جنبش و جریان مردمی هم در ایران یک تابو خواهد بود . با این حال وقتی استقبال سرد مردم به ویژه آن هایی که بیشتر در معرض ظلم و ستم حکومت تابویی ج.الف قرار دارند ، را از هرنوع تحرک و تشکیل تشکل های خود جوش مدنی برای مطالبه حقوق خود را مشاهده می کنیم این سئوال مطرح می شود که راستی واقعاً معلوم نیست این همه بی تفاوتی و تعلل در متحد شدن در حرکت کردن و در شکستن تابوهای دست و پاگیر از جانب مردم برای چیست ؟باری به هر جهت ، ما جنبیده ایم که راکد نمانیم . و پیوسته ترس نفرت انگیز از گرفتن بوی مرداب به جنبش بیش از این وادارمان می کند ولو اگر در این راه تنها بمانیم . حال در این میان شما خواننده گرامی مختارید که چه روشی را برگزینید اما…ادامه در پیام بعدی…
لایکلایک
ادامه از پیام قبلی…و اما بعد …یکی از تابوهای اصلی و مرکزی ج.الف از نظر بسیاری از صاحبنظران و متفکرین تابوی رهبری است . آن هم در این ایام که بیش از هر زمان دیگری دستگاه حکومتی ج.الف ، آخوندهای درباری و مداحان چاپلوس ، چماق به دستان بی شعور ، … بر حقانیت چنین پدیده موهومی پای می فشارند . و جنبش تابو شکنان از همان بدو کار خود یکی از اهداف خود را شکستن تابوی رهبری قرار داده است . اینک شما دوست عزیز را به خواندن و احتمالاً انتشار متن آینده دعوت می کنیم که در واقع بخش کوچکی از نامه سرگشاده ایست از جانب یکی از منتقدان رهبری –حجت الاسلام محسن کدیور- که خطاب به رئیس مجلس خبرگان رهبری و همه ملت ایران نوشته شده است و متن کامل آن در وبلاگ این شخص با این آدرس http://www.kadivar.com منتشر شده است . دیدگاه های موجود در این نامه سرگشاده ، لزوماً دیدگاه جنبش تابوشکنان ایران نیست . اما اهمیت آن در این است که در جهت مبارزه با تابوی رهبری ، با اهداف جنبش تابو شکنان هم راستاست . این بخش که از نظر خواهد گذشت بخشی از نامه سرگشاده یکی از هموطنان مبارز بوده و اعتراضی است بر رسم رهبری مادام العمر در ایران که منشأ استبدادهای عمیق سیاسی فرهنگی و … شده است و اشاره به ناکارآمدی مجلس خبرگان دارد که در اصل باید ناظر و کنترل گر رهبری باشند اما در عمل مجلس خبرگان فعلی تبدیل به مجلس روحانیون درباری و پاچه خواران حکومتی و ثناگویان خستگی ناپذیر معظم الله شده اند حال بدون هیچ گونه تغییر و کم و کاستی لطفاً بخش هایی از متن این نامه سرگشاده را مطالعه کنید که می تواند روشنگر مطالب بسیاری باشد . "موقت بودن دوران زمامداری و ادواری بودن رهبری در قانون اساسی – جمهوری اسلامی ایران- نه تنها هیچ دلیلی برای مادام العمر بودن رهبری پیش بینی نشده، بلکه نفی مؤکّد استبداد و خودکامگی در مقدمه قانون اساسی و اصول دوم و سوم و تاکید بر حق حاکمیت ملی در اصول ششم و پنجاه و ششم این اجازه را به خبرگان می دهد که با توقیت دوران زمامداری مثلا به ده سال (قابل تمدید به یک دوره) راه را بر هر نوع استبداد و مردابی شدن قدرت سیاسی ببندند. مبنا قرار گرفتن همه پرسی و رفراندوم و انتخابات در اداره کشور دلالت بر تلاش برای جلوگیری از حاکمیت استبداد است. با توجه به اصل حقوقی «توجه به موضوع و هدف» قانون یا سند در تفسیر متون حقوقی تردیدی در ضرورت محدویت زمانی رهبری نمی ماند.ادامه در پیام بعدی …
لایکلایک
ادامه از پیام قبلیبعلاوه کلیه سمتهای انتخابی قانون اساسی مدت دار است: ریاست جمهور چهار سال قابل تمدید یک دوره متصل، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و شورای شهر چهار سال. مدت عضویت در شورای نگهبان شش سال است. دیگر سمتهای انتصابی قانون اساسی با این که مدت نداشته در احکام رهبری همگی مدت دار شده است: ریاست قوه قضائیه، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ریاست سازمان صدا و سیما، هر یک پنج سال با یک بار تمدید حداکثر ده سال؛ عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام به مدت پنج سال. مجلس خبرگان دوران عضویت خود را هشت سال قرار داده است. اکنون پرسیدنی است وقتی کلیه سمتهای قانونی موقت هستند، به چه دلیل سمت رهبری با اختیارات گسترده اش مادام العمر باشد!؟ رئیس مجلس خبرگان بر اینکه تقنین در این باره از موارد اعمال اصل 108 قانون اساسی است و هیچ منع شرعی و قانونی ندارد، تصریح دارد.(4) دبیر شورای نگهبان نیز در برخی شقوق مسئله نظری مساعد دارد.(5) ظاهرا تنها مانع ادواری شدن رهبری و توقیت آن به ده سال قابل یک بار تمدید، خود مقام رهبری است که حاضر به ترک قدرت نیست.گفتنی است جناب آقای خامنه ای در پنج قرن اخیر تاریخ ایران به لحاظ طول زمامداری در میان 33 زمامدار در ردیف دهم و در حال رقابت با شاه اسماعیل اول (880-902) هستند (پس از شاه تهماسب، ناصرالدین شاه، شاه عباس، محمد رضا شاه پهلوی، فتحعلی شاه، شاه سلطان حسین، شاه سلیمان، شاه عباس دوم). میانگین طول زمامداری در پنج قرن اخیر یعنی در دوران حکومتهای ملی و از آغاز صفویه 6/14 سال است. یعنی ایشان فعلا هفت سال بیش از میانگین حکومت زمامداران پنج قرن اخیر ایران حکومت کرده اند. ایشان در دو قرن اخیر در میان 10 زمامدار پس از ناصرالدین شاه قاجار (1227-1275)، محمد رضا شاه پهلوی (1320-1357) و فتحعلی شاه قاجار (1176-1213) در مقام چهارم هستند. میانگین طول دوران زمامداری در دو قرن اخیر 21 سال است و ایشان از سال جاری بیش از میانگین حکومت دو قرن اخیر زمامداران ایران حکومت می کنند.اما در سده اخیر آقای خامنه ای در میان 7 زمامدار ایران به لحاظ طول سنوات حکومت نفر دوم هستید. تنها رقیب قدر ایشان محمد رضا شاه پهلوی است و ایشان در قرن حاضر همه زمامداران ایران به استثنای شاه یادشده را پشت سر گذاشته اند (به ترتیب طول زمامداری: احمد شاه، رضا شاه، مظفرالدین شاه، مرحوم آیت الله خمینی، و محمدعلی شاه). میانگین طول زمامداری در سده اخیر 5/15 بوده است. و از زمان استقرار مشروطه تا آغاز حکومت آقای خامنه ای میانگین زمامداری 8/13 سال است. به هر حال آقای خامنه ای در سده اخیر تا زمان حاضر بیش از هشت سال از میانگین زمامداری بیشتر حکومت کرده است. "اگر خواستید متن کامل این نامه طولانی را مطالعه کنید به این وبلاگ اینترنتی مراجعه کنید : http://www.kadivar.comجنبش تابو شکنان ایران از همراهی شما تشکر می کند . ادامه اش را شما ادامه دهید …
لایکلایک