زمانی که ماجرایی را برای جمعی تعریف می کنی، به جای آنکه خود را جای فرد قرار دهند، به دنبال موقعیت مشابه ای که برای خودشان اتفاق افتاده می گردند. سپس رفتار خود را به فردی که ماجرایش را تعریف کرده نسبت می دهند و عقده خالی می کنند. مثلا اگر من بگویم در کف یک استریت بودم و آنقدر تحریکش کردم که با من خوابید، طرف یاد شبی می افتد که کنار استریتی خوابیده و در بی آغوشی به خودش حالی داده که نفهمیده. او که پس از آن لحضه به دلیل رشد و تربیت سنتی و ارزشی، حالش از خودش به هم می خورد، تمام عقده هایش را روی دوستی که ماجرای مشابه ای برایش تعریف کرده، خالی می کند.

سال پیش در یک رفتار احساسی وبلاگم را حذف کردم. هفته اول آرامش داشتم، هفته دوم دلم تنگ شد، هفته سوم پشیمان شدم و در هفته چهارم بازگشتم.

مانی آذری نویسنده وبلاگ نیم بوسه در اقدامی احساسی وبلاگش را به پایان برده است. او با شجاعت از لحضه به لحضه تجربه های زندگی اش می نوشت تا شاید مورد قضاوت قرار بگیرد اما ازیاد برده بود کسانی هم به بلاگ او سر می زنند که پاتوق شان ال-جی-بی است و سرچ کردن در آن. کسانی که نیمه پنهان خود را در تاریکی نور یک طرفه پوشانده اند تا کسی صورت هولناک آنان را نبیند. او که با دوست نمایان سرکوفت زن و دوست نمایان محکوم کننده ای می گشت، سرخورده از آنان خود را از دوستان بلاگی محروم کرد. 

دوست واقعی کسی نیست که هم دردی کند و یا هی بگوید: «آخه…، طفلکی…» دوست واقعی کسی نیست که سرکوفت بزند و غرغر کنان تو را ترور شخصیتی کند. همان کسانی که همیشه خود را بری می دانند و مخاطبشان را یک پست و کوچک که همیشه حتی در مقابل زلزله و حوادث ماواء مسئول اند.

دوست خوب دوستی است که با تو همراهی کند و برای بهتر شدن تو راه کار بدهد. دوستی است که واقع بینانه اشتباهات تو را به رویت نیاورد و درست رفتار انجام شده را یادآوری کند تا تجربه را تکرار نکنی. دوست خوب باید از سلامت روانی برخوردار و انسانی مهربان باشد. یعنی خیر را برای همه انسان ها، حتی دشمنانش بخواهد. 

مانی جان! بوسه ای کامل بر لایفمان بزن. شاید تاریخ مصرف نیم بوسه تمام شده باشد. نمی دانم! اما قالبی روشن انتخاب کن و عنوانی دیگر ولی مانی آذری بمان تا شاید همه ی همجنسگرایان، مانی آذری شوند.

ما همه در هر سنی تجربیاتی را می گذرانیم که همیشه تجربه کنندگان هشدارش را می دهند. مانی جان! فکر می کنم گناه تو پاکی است. آنقدر که تجربیاتی که دیگران در سن پایین تر و در جهل و شهوت نوجوانی داشتند را، تو در اوج جوانی گذرآندی.