الان تبدیل شدم به یک تشنه که دربه در به دنبال عشق میدوه اما واقعیت اینه که باید عطشم رو فرو بنشونم و بعد به دنبالش بگردم تا آسیب نبینم. وقتی داشتم تست میزدم منشی معروف پرسید: «بچهها شما دچار درگیری عاطفی میشید؟» یکی گفت زود عاشق میشیم و زودی هم فارغ. یکی دیگه گفت من برام سکس مهمتره و ابایی از بیانش ندارم. یکی دیگه اصلا بهش اعتقاد نداشت و میگفت من موقعیت خارج رفتن داشتم اما بخواطر طرفم موندم و حالا چی؟ و دیگری هم سکوت کرد.
من گفتم: الان که فکرش رو میکنم میبینیم اگر هوموسکسوال نبودم انقدر احساس نداشتم. شاید هیچ وقت سمت هنر نمیاومدم. ادامه دادم٬ ما رابطه شکست خورده در عشق نداریم بلکه انتخاب غلط داریم. باید با آگاهی چشمانمون رو باز کنیم و بهترین کس رو برای زندگی و همراهی انتخاب کنیم.
استریتها هم طلاق دارند٬ انتخاب از رو جو گیری دارند٬ پشیمونی دارند٬ خیانت به شریکشون دارند. گاهی باید بعضی اشتباهات رو بپزیری یا اینکه به دنبال آدم تکپر باشی. وقتی با بیافت تو خیابون نگاه پسرای ملت میکنی٬ پس نباید انتظار داشته باشی یک شب تنهاش با جز تو نخوابه.
پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 4:35 PM
سلام عزیز جان…اشتباهی نیومدی….همیشه هم اگه سر نزنی… برای من عزیز خواهی بود…کل وبلاگ با ارشیو و لینک دوستان حذف شده بود…من متاسفم اگه شما از قلم افتادی…اونقدر ذهنم مشغوله که به اینجاها دیگه قد تمیده….باز هم معذرت میخوام…
http://www.zademehr.blogspot.com/
درجواب:
–>
خشایار
پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 4:44 PM
آره . تشنگی اینطوریه راس میگی
http://www.pesarekhaste.blogspot.com/
درجواب:
–>
مهرداد
پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 11:03 PM
من که عمریه تو سرابم سرابی به هیچ!!
http://www.tanhaibitosakhte.blogfa.com/
درجواب:
–>
احسان
پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 11:25 PM
سلامنمی دونم چه مدته که می خوام به جای نوشتنداستان از خودم و احساسم بنویسم اما…مدام بعد از نوشتن پاکشون می کنمجواب پیشنهاد جدیت: نمی دونم چرا اما توی نوشتن یه متن هیچ وقت دستم به نقطه گذاری نمی رهالبته اگه توی بازخوانی نقطه بگذارمشاید به خاطر اینکه از پایان خوشم نمی یادخوشحال شدم اومدیمرسی از بوست
http://www.gollpesaro.blogfa.com/
درجواب:
–>
Hot
جمعه 17 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 00:33 AM
به نظر من عشق و عاشقی مسخرست…خودم چون «عاشق» شدم یه بار اینو میگما…
درجواب:
–>
مهرشاد
جمعه 17 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 5:15 PM
مرسی از تعریفات!منم یه جورایی دارم به حرف تو می رسم… یعنی رسیدم… یه اتفاقایی داره میفته واسم که ددیم رو نسبت به همه چیز عوض کرده.. نمی دونم بگم خوشبختانه یا متاسفانه…ولی امیدوارم آخر ماجرا به خوبی و خوشی تموم بشه….
http://hayat-khalvat.blogfa.com/
درجواب:
–>
فرشاد
شنبه 18 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 9:14 PM
سلام شایان جاندورادور حواسم بود بهت. راستش متاسفانه باید بگم موافقم باهات و امیدوار بودم این مطلب رو به این زودی نخونم ازت. ما آدما موجودات عجیبی هستیم و بعضی وقتها خودمون هم نمیدونیم چی میخوایم و یا اینکه اینقدر خواسته های زیادی داریم که نمیتونیم اولویت بندی کنیم. اگه توی بیابون باشیم به لنگه کفشی قناعت میکنیم ولی اگه توی بهشت باشیم حتا نمیتونیم از یه گندم ناچیز هم بگذریم و همه چیز رو با هم میخوایم. خلاصه ما همون آدمی هستیم که به نظر من باید میان گل نیلوفر و قرن مثل سگ {ببخشید} پی آواز حقیقت بدویم.
http://www.eslamshahrg.blogfa.com/
درجواب:
–>
سنگ
یکشنبه 19 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 02:50 AM
اول بگم که انگار و متاسفانه تو و خیلی از دوستام فی..لت..ر شدین و امیدوارم این یه اپیدمی شبانه و فقط برای امشب باشهولیاین قضیه رو شاید باید همونجوری که خودت فکر می کنی حل کنیشاید دیدگاه من بدردت نخورهپس اول تشنگی رو رفع می کنی دیگهاحتمالا باید خوب باشهبه هر حال از همه نزدیکتر به خودت خود تو هستی
http://opticalstory.wordpress.com/
درجواب:
–>
رضا-40ساله
دوشنبه 20 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 09:07 AM
داستان واقعی من رو بخون
http://khoosheh3.blogfa.com/
درجواب:
–>
پسرتنها
سه شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 01:15 AM
با سلام خدمت شما عزیز خوش ذوق وبلاگ قشنگتون رو دیدم …باتوجه به اینکه موضوع کاریمون یکیه دوس دارم ضمن تبادل لینک با شما ، ارتباط صمیمانه ای با هم داشته باشیمخوشحال میشم که ضمن دیدن وبلاگ نوپای من ، نظرخودتونو بهم هدیه بدین.اگه با تبادل لینک موافقین لطفا در بخش نظرات وبلاگم بهم پیام بدین تا به همدیگه لینک بذاریم ….ممنونمhttp://mard-irani.persianblog.ir
http://mard-irani.persianblog.ir/
درجواب:
–>